? I'm nobody, who are you

سلام خوش آمدید

دوران دبستان یادت بخیر

دوشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۳۴ ق.ظ


به یک عید نوروز بلافاصله پس از تابستان نیازمندیم !
.
.
یادش بخیر غربت کلاس جدید و غصه همکلاس نبودن با بچه های سال قبل !
.
.
.
یادش بخیر یکی از استرس های زمان مدرسه این بود که زنگ ورزشمون چه روزیه و چه ساعتی ؟!؟!
افتادن زنگ ورزش اونم دو زنگ آخر پنجشنبه از انتصاب به عنوان مدیر کل شرکت مایکروسافت هم بالاتر بود …
.
.
یادمه یکی از پر استرس ترین لحظات دوران ابتدایی وقتی بود که دیکته تموم میشد و مبصر دفترارو جم میکرد میذاشت رو میز معلم ؛ مام هی حواسمون به دفترمون بود ببینیم کی نوبت صحیح کردن دیکته ما میشه ، نوبتمون که میشد همش چشممون به خودکار معلم بود ببینیم غلط داریم یا نه … قلبمونم تند تند میزد !!!
فرستنده : نیما۸۶۱
.
.
یادمه یه روز ﺩﺑﯿﺮ ﺭﯾﺎﺿﯿﻤﻮﻥ ﺍﻭﻣﺪ گفت : ﺷﻤﺎﻫﺎﻡ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻧﻤﺮﻩ ﻫﺎﺗﻮﻥ ﮔﻞ ﮐﺎﺷﺘﯿﺪ ، ﺩﻓﻌﻪ ﺩﯾﮕﻪ …
ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻢ : ﺩﺭﺧﺖ ﻣﯿﮑﺎﺭﯾﻢ !
ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩﻥ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺎ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ به نفس ﮐﺎﻣﻞ ﺭﻓﺘﻢ بیرون !
.
.
یادش بخیر اوج خوشحالیمون این بود که شیفت صبح بودیم و پنجشنبه ساعت ۱۲ تعطیل میشدیم ، شنبه هم چون بعد از ظهری بودیم ساعت ۱۲ میرفتیم ؛ اوج ناراحتیمونم میشد عکسش !!!
.
.
کیا وقتی تو خونه کسی بهشون املا نمیگفت کتاب رو باز میکردن از رو مینوشتن آخر هم به خودشون ۲۰ میدادن ؟؟؟
فرستنده : مرتضی۰۶۳۱
.
.
یادش بخیر ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺭﻭﺯ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺑﻮﺩ و ﻫﻤﻪ ﯼ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺍﻭﻝ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺟﺰ ﻣﻦ ، ﺭﻓﺘﻢ ﭘﯿﺶ ﻣﺪﯾﺮ ﮔﻔﺘﻢ آﻗﺎ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻨﯿﻢ ؟؟؟!!!
.
.
متاسفانه آخر تابستون از آنچه در تقویم بنظر میرسد به ما نزدیک تر است !

  • وحید صادق

نظرات (۳)

یادش بخیر خیلی خوب بود...دلم هوای همون موقع ها رو کرده...
پاسخ:
هممون این حس رو داریم ولی دیگه تکرار نمیشه
یادش به خیر"اگه مردی زنگ آخر وایسا"
پاسخ:
دم مدرسه
خوب چند تا چیز هم من اضافه کنم   ......یادش به خیر   روز اول مدرسه   مرتب منظم  پشت نیمکت ها مینشتیم  تا بهمون    کتاب ودفتر نو  وچند تا پاک کن  وچند تا  مداد قرمز وسیاه    ویه مسواک   بدن  سهمیه هر کس    چند تا دفتر 40برگ  وچند تا60برگ وچند تا100برگ   بود که یکی از 100برگا برای املا بود  ......یادم زمان جنگ  که تو مدرسه اژیر  وضعیت    قرمز  می کشیدن  بچه های طبقه سوم  تا میخواستن خودشون را به   سنگر مدرسه  که 10یا 15تایی  پله هم داشت   برسونند    وضعیت سفید میشد ......یادش به خیر ب خاطر وضعیت حاد جنگ  بنا شد  مدرسه ها مدتی تعتطیل بشه    از تلویزیون   اموزش را ادمه بدن  خانم معلم   تو تلویزیون می گفت بچه ها یاد گرفتین     ما الکی میگفتیم ببببببببببببببله    ........یادم دویدن تو یحیاط مدرسه به خاطر زیادی    جمعیت   ممنوع  بود   صدتا انتظامات تو حیاط بود    ............البته خوشحالی ما روزهای دوشنبه وپننجشنبه بود که ساعت 11 تعطیل میشدیم ........بابای مدرسه  نون ساندیچی  _کنجد _شاهدونه-برای زنگ تفریح  میفروخت   ............  خلاصه   یاد همشون بخیر 
پاسخ:
خیلی جالب بود
البته من زمان جنگ فقط دو سالم بود اینا رو که میگین یادم نمیاد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آخرین نظرات