? I'm nobody, who are you

سلام خوش آمدید



میدانی؟

تو که نیستی،

باران ببارد یا برف...

عصر سرد پاییزی باشد یا ظهرداغ تابستان....

چه اهمیتی دارد؟

همه اینها می گذرند...

می گذرند و سال بعد همین شکلی بر می گردند...

راستش این تکرار روزگار سخت تر مرا می شکند...

انگار روزگار نمی فهمد چقدر سخت است منتظر ماندن...

آن هم منتظر ماندن برای کسی که حتی خاطره ای از او ،

در دستان یخ بسته ام نیست...

همه آرزوهایم را حواله کرده ام به قـلـبــم....

با هر ضربان یادم می اندازد دلیل  زنده بودنم را...




  • وحید صادق

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آخرین نظرات