? I'm nobody, who are you

سلام خوش آمدید

معلم عصبی دفتر را روی میز کوبید و داد زد : سارا…دخترک خودش را جمع و جور

کرد ، سرش را پایین انداخت و خودش را تا جلوی میز معلم کشید و با صدای

لرزان گفت : بله خانم؟

معلم که از عصبانیت شقیقه هایش می زد ، به چشمهای سیاه و مظلوم

دخترک خیره شد و داد زد : ((چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو

سیاه و پاره نکن ؟ ها؟فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه ی

بی انظباطش باهاش صحبت کنم ))

دخترک چانه لرزانش را جمع کرد …بغضش را به زحمت قورت داد و آرام گفت :

خانوم …مادم مریضه … اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق میدن … اونوقت

میشه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد …اونوقت میشه

 برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تاصبح گریه نکنه … اونوقت …

اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره که من دفترهای داداشم

رو پاک نکنم و توش بنویسم …

اونوقت قول می دم مشقامو بنویسم …

معلم صندلیش را به سمت تخته چرخاند و گفت : بشین سارا …

و کاسه اشک چشمش روی گونه خالی شد …

  • وحید صادق
دندانم شکست . . .

برای شن ریزه ای که درغذایم بود. . .

دردکشیدم . . .

نه برای دندانم . . .

برای کــم شدن ســوی چشمان مادرم . . !
 
  • وحید صادق

دخترا همه سرشون تو ورقشونه و از هر 10000 نفر یه نفر بیکاره

ولی پسرا از هر 10000نفر یه نفر سرش تو ورقه خودشه

  • وحید صادق

  • وحید صادق

اگر خدا کفیل رزق است ..............غصه چرا؟

اگر رزق تقسیم شده است.............حرص چرا؟

اگر دنیا فریبنده است............اعتماد به آن چرا؟

اگر بهشت حق است............تظاهر به ایمان چرا؟

اگر جهنم حق است..............این همه ناحق چرا؟

اگر حساب حق است............جمع مال حرام چرا؟

اگر قبر حق است..........ساختمان های مجلل چرا؟

اگر قیامت حق است.............خیانت به مردم چرا؟

اگر دشمن انسان شیطان است......پیروی از او چرا؟

  • وحید صادق
آخرین نظرات